چهارشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۷

مبارزه و مقاومت حق مسلم ماست


ایرانیان در ژنو وارد دومین هفته تحصن خود شدند. روزهاست که آنان، پلاکارد به دست و فریاد زنان، خواهان حفاظت از اشرف بدست نیروهای چند ملیتی هستند. وجدانهای بیدار از این طرف و آن طرف به حمایت از متحصنین بلند می شوند. اما تو گویی مجاهدین تاوان برملا کردن برنامه های مخفی هسته ای رژیم را می دهند. مگر همینها نبودند که در سال 2003 برای اولین بار برنامه اتمی رژیم را که حدود دو دهه از انظار جهانیان پنهان نگاه داشته شده بود، فاش کردند و همین غربیها هم پس از تحقیقات آنرا تایید نمودند. پس چرا اینگونه قصد بازی با سرنوشت اپوزیسیون و سرنوشت ملت ایران را دارند؟! ساکنین اشرف در عراق، افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو هستند و هرگونه جا به جایی و انتقال آنان از عراق غیر قانونی می باشد. این را هم ما می دانیم و هم نیروهای چند ملیتی و آمریکا. اما انگار می خواهند مقاومت ایران را دور بزنند و از روی سرشان، یک آلترناتیو شسته و رفته تحویل مردم ایران بدهند.
در این زمان و در میان انبوه توطئه ها علیه ساکنین اشرف، انتقال حفاظت آنها به دولت عراق یک فاجعه را نوید می دهد که باید هر طور شده از وقوعش جلوگیری کرد. از هر راهی که می شود باید کاری کرد تا این فاجعه شوم بر سر خود آخوندها فرود آید. نباید بی تفاوت بود و منتظر، تا چه می شود؟! اگر امکان پیوستن به تحصن در ژنو هست، نباید لحظه ای درنگ کرد. اگر ساعتی در تجمع یا تظاهراتی می شود شرکت جست، سکوت و بی تفاوتی نارواست. و اگر قلم در اختیار است و به حرکت در می آید، از آن باید در راستای ضربه به رژیم استفاده نمود. بی تفاوتی و سکوت، خواست رژیم و به نفع آخوندهاست. باید اهمیت وجود و حضور اپوزیسیون اصلی و پویای ایران در عراق نشان داده شود و از آن حمایت به عمل آید. باید به آنها نشان داد که مقاومت در برابر رژیم ضد ایرانی حاکم، نه تنها حق ما که وظیفه انسانی ماست.
ایران در زیر یوغ موجوداتی در حال خورد و خمیر شدن است که تعریفشان از خانواده؛ شوهر، چند زن و چندین بچه است. خانه های عفاف (فحشا) تحت حکومت ملاها رسمی شده است. زنان مملکتمان را به بهانه های ضد انسانی، از سفر با هواپیما محروم می کنند. در خیابان به بهانه بدحجابی به سر و صورتشان باتوم می زنند. موهای بلند پسران آن مملکت را با فندک می سوزانند. به گردنشان آفتابه و... می آویزند و وارونه سوار بر خر، در شهر می چرخانند. اعدام در ایران به اوج جدیدی رسیده است. رژیم دسته دسته و بی اعتنا به هشدارهای ارگانهای حقوق بشری، جوانان مملکت را بالای چوبه دار می برد. در چنین شرایطی، هزار زن در شهر اشرف، بی باکانه در نبردی نابرابر در مقابل رژیم و حامیانش "نه" گویان ایستاده اند. نزدیک به4000 تن از هموطنان ما در شهر اشرف، با استقلال کامل و با رویی خوش، اسلحه هاشان را تحویل نیروهای آمریکایی دادند و از دماغ هیچ آمریکایی هم خونی نچکید. چون جنگ آنها با رژیم است و بس. پس چرا با نیروی اپوزیسیون ما چنین می کنند و می خواهند آنها را از صحنه سیاسی ایران حذف کنند!؟ این را همه از جمله رژیم و خرده مماشات گرانشان می دانند که سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران، از بین رفتنی نیستند.
اینروزها بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 است. قتل عام شدگانی که از گروههای سیاسی مختلف که اکثرشان متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران بودند هزار هزار و مخفیانه کشته شده و اجسادشان در جای جای ایران از جمله گلستان خاوران بی هیچ نام و نشانی، دست جمعی دفن شدند. زندانیانی که دوره اسارتشان پایان یافته بود و در حالت عادی باید آزاد می شدند. اما ترس خمینی از عملیات فروغ جاویدان بحدی بود که فرمان قتل عام 30000 انسان را کتبا صادر کرد. گروههایی اینروزها مشغول برپایی سالگرد این عزیزان هستند اما آنچه که باید به یاد داشته باشیم این است که یک آن غفلت، ممکن است فاجعه ای دیگر را بدنبال داشته باشد. من فکر می کنم که اگر به مبارزه و مقاومت در برابر رژیمی وحشی چون ملاها در ایران ایمان داریم، اگر به فردای آزاد ایرانمان می اندیشیم و اگر به برابری زن و مرد اعتقاد داریم، تنها راه حل، ایستادن در برابر این رژیم ضد ایرانی و ضد انسانی و حمایت از هزاران تن از هموطنانمان در شهر اشرف است. صدای اعتراض ما به انتقال حفاظت ساکنین اشرف به دولت عراق، اعتراض به حق مسلم مقاومت و نبرد با حکومتی تا دندان مسلح می باشد و این صدا در ایران نیز طنین افکن است. به امید اینکه تلاشهای هموطنانمان در ژنو بزودی به ثمر بنشیند.
درود به هموطنان آزاده در ژنو
زنده باد آزادی و دمکراسی

نرگس غفاری
دوم سپتامبر دوهزار و هشت